غمت در نهانخانه ی دل نشیند
بنازی که لیلی به محمل نشیند
***
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست، مشکل نشیند
***
خلد گر به پا خاری، آسان بر آرم
چه سازم به خاری که در دل نشیند
***
به دنبال محمل چنان زار گریم
که از گریهام ناقه در گل نشیند
***
پی ناقهاش رفتم آهسته، ترسم
غباری به دامان محمل نشیند
***
به دنبال محمل، سبک تر قدم زن
مبادا غباری به محمل نشیند
***
عجب نیست خندد اگر گل به سروی
که در این چمن، پای در گل نشیند
***
بنازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی، مقابل نشیند
***
«طبیب» از طلب در دو گیتی میاسا
کسی چون میان دو منزل نشیند